کد خبر : ۲۲۲۳۰۳ تاریخ خبر: ۱۳۹۶/۰۱/۲۵ ساعت ۱۱:۵۷
احمدی نژاد، کفشهای میرزا نوروز اصولگرایان
میرزا نوروز عطاری است که حاضر نبود کفشهای کهنه و پر از وصلهٔ خود را به دور انداخته و کفشهایی نو بخرد و همین امر سبب شده تا مردم شهر او را دست بیندازند و مسخره کنند. همسر و فرزندان میرزا نیز که دیگر طاقت این وضع را نداشتند او را ترک کرده و شرط بازگشتشان را خرید کفشهایی نو از سوی میرزا قرار میدهند. سرانجام میرزا بااکراه رضایت به خرید کفشهایی تازه میدهد و میخواهد که کفشهای وصله خوردهٔ خود را به دور بیندازد، ولی به هرکجا که پرتابشان میکند، کفشها برایش دردسرساز شده و با خلق حادثهای، میرزا را به نزد قاضی شهر میبرند. این ماجرا تا آنجا پیش میرود که میرزا نوروز در شرف قصاص و از دست دادن سر خویش قرار میگیرد. اما در آخرین لحظه از مرگ رهایی یافته و با سوزاندن کفشهای کهنهاش در آتش، خود را برای همیشه از دستشان رها ساخته و زندگی آرامی را با همسر و فرزندانش که به پیش او بازگشتهاند در پیش میگیرد.
قصه احمدي نژاد براي اصولگرايان شباهت عجيبي با داستان به ياد ماندني كفش هاي ميرزا نوروز دارد. زماني چنان شيفته و دلباخته او بودند كه حاضر نبودند چشم بر انحرافات و كژي هايش باز كنند و گوش به نصيحت دلسوزان و كارشناسان بسپارند. امروز كه مي بينند كسب راي از مردم منوط به دوري و احتراز از احمدي نژاد است حال اين احمدي نژاد است كه سايه ناگوار خود را از سر ايشان بر نمي دارد. ثبت نام احمدي نژاد تمام بازي جمنا و رئيسي بيا و وحدت اصولگرايان را به هم ريخت و طناب پوسيده و شيت شيت آنان را از هم گسيخت طوری که هرچقدر هم تلاش كنند او را از خود برانند باز دردسرهاي ريز و درشت او دست از سر آنان برنمي دارد. اميدوارم پايان داستان اصولگرايان و احمدي نژاد مثل پايان قصه كفشهاي ميرزا نوروز به خوبي و خوشي تمام شود هرچند بعيد مي دانم.
محمدعلی آهنگران